استقلال قوه قضائیه؛ نماد عدالت قضایی
شنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۲۶ ق.ظ
«استقلال قوه قضائیه؛ نماد عدالت قضایی»
محمد مهاجری [1]
«قوه قضائیه به عنوان یکی از از نهادها و قدرتهای سهگانه پیرامون اصل تفکیک قوا در حقوق عمومی به امر قضاء مبادرت می ورزد؛ کارویژههای قضایی به آسودگی از کارویژههای تقنینی و اجرایی قابل تمییز و تفکیک میباشند، اندیشورزان حقوق عمومی به صورت عمده در تفکیک و تمایز امر اجرا از تقنین دچار اختلاف نظر و فاقد نظر دقیق و منطقی هستند و به صورت دقیق مرزهای امر اجرا از تقنین مشخص شده نمیباشند از سوی دیگر امر قضا از امور اجرایی و تقنینی با آسودگی بیشتری قابل تمییز است؛ به جهت وجود فرآیند دادرسی و عنصر صدور حکم در امر قضایی تفکیک این امور از یک دیگر سهل تر از امور تقنینی و اجرایی است.
تفکیک قوا به جهت مبانی نظری اندیشه تفکیک امور یادشده از یکدیگر تأسیس و به دو گونه تفکیک قوای مطلق و تفکیک قوای نسبی اعمال میگردند؛ در تفکیک قوای مطلق، کلیه قوا از یکدیگر منفک و مستقل هستند و لذا در این گونه نظامهای حقوقی استقلال قضایی تضمینیافته تر از نظام هایی که دارای تفکیک قوای نسبی یا منعطف هستند میباشد و اصولاً قضات و سازمان قضایی دارای استقلال بی بدیلی میباشند.
در نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران نظام حقوقی بر پایه تفکیک قوای نسبی و منعطف بر قرار گردیده است و در این راستا سایر قوا به جهت و با هدف موازنه و تعادل در اعمال قدرت بر یکدیگر نظارت دارند و در این رابطه از ابزارهایی بهرهمند میباشند که مطابق قانون بنیادین نظام حقوقی برای آنها پیش بینی شده است، در این راستا میتوان به حق تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی مطابق اصل هفتاد و ششم قانون اساسی اشاره نمود که در این رابطه قوه مقننه بر قوه قضائیه نیز میتواند نظارت داشته باشد و همچنین است در رابطه با اصل 156 از قانون اساسی که قوهقضائیه را دارای کارویژههایی میداند و از آن جمله است نظارت بر حسن اجرای قوانین و اقدام مناسب در جهت پیشگیری از جرم و ... در رابطه با سایر قوا نیز چنین ابزارهایی وجود دارند که حقوقدانان حقوق عمومی آن را ابزارهای نظارت و تعادل یا Checks & Balancesنامگذاری میکنند.
نظارت بر قوا به معنای توازن و برقراری تعادل در امور حاکمیتی است و این به معنای کارشکنی و مداخله جویی در امور تخصصی سایر قوا نمیباشد، به هر روی در نظام جمهوری اسلامی ایران با اتکا به اصل تفکیک قوا مندرج در قانون اساسی و سایر اصول حقوق عمومی قوای سهگانه از یکدیگر منفک و مستقل میباشند و البته این تفکیک همانگونه که تشریح شد تفکیکی نسبی و منعطف است.
قوه قضائیه با هدف اجرای عدالت قضایی دارای کارویژههای قضایی است و در این راستا میبایستی از استقلال کامل برخوردار باشد؛ در حقیقت تحقق عدالت قضایی وابستگی عمیقی با استقلال قوه قضائیه دارد.
استقلال قضایی در دو مفهوم و معنای درونی و بیرونی تلقّی و بروز و ظهور پیدا خواهد کرد؛ استقلال بیرونی به معنای منع دخالت اولاً سایر قوا در امر قضا و ثانیاً سایر نهادها و اشخاص ذی نفوذ و ... در نهاد قضایی است، در حقیقت عوامل بیرون از دستگاه قضایی نمیتوانند امر قضایی و استقلال قاضی را خدشه دار نمایند.
از جانب دیگر استقلال درونی قوه قضائیه درصورت تضمین میتواند تضمین گر واقعی و حقیقی عدالت قضایی باشد و در حقیقت نماد عدالت قضایی باشد.
استقلال درونی به معنای تأثیر گذاری عوامل و قدرتهای درون نهادی قوه قضائیه بر امر قضایی و تحت تأثیر قرار دادن استقلال قاضی در فرآیند دادرسی و صدور حکم است.
اعمال قدرت مقامات مافوق در قوه قضاییه و قضات دارای اقتدار و استفاده از روابط غیرقانونی و خدشه دار نمودن روند دادرسی از موارد قابل ذکر در مسأله استقلال درون نهادی در قوه قضائیه محسوب میگردند.
اِعمال فشار بر قاضی و دستگاه قضایی و استفاده از روابط با عوامل دارای قدرت میتواند عدالت قضایی را خدشه دار و اعتماد عمومی را از دستگاه قضا سلب نماید، از همین روی است که امیرالمومنین بر استقلال قاضی و توجه به نهاد قضاوت آن چنان پر تلاش بودند که در این مسیر از عزل قضات ناشایست و سایر مفاسد کوتاهی ننمودند و به جهت دست یابی به عدالت بیشرین تلاشها را انجام دادند.
در جرایم مربوط به مفاسد اقتصادی و فساد مالی اهمیت استقلال قضایی و استقلال قضایی بیش از هر امر دیگری نمایان می گردد. علت این امر همان گونه که از عنوان جرم به نظر می رسد جرایم اقتصادی و فساد مالی میباشد؛ قدرت مالی قابلیت خدشه دار نمودن استقلال قضایی را بیش از جرایم دیگر دارد.
بررسیها و دادرسی های قوهقضائیه در فسادهای مالی اخیر فارغ از توجه به گرایشات سیاسی اشخاص و بدون توجه به قدرت اقتصادی مفسدان اقتصادی و مجرمان محکوم و یا متهمان در حال محکوم شدن میتواند نویدی و شاهدی بر استقلال قوه قضائیه و استقلال قاضی باشد.
قوهقضائیه با دادرسی عادلانه و فرآیند بررسی مستقل میتواند اعتماد عمومی آحاد مردم را مبنی بر آنکه شخص مجرم فارغ از هرگونه گرایش سیاسی و فارغ از قدرت اقتصادی و مالی خود و یا استفاده از روابط خود و ارتباط با نهادهای قدرت عاقبت به دام عدالت خواهد افتاد و هر مقام و هر منصبی که دارا باشد در مجازات او اثر گذار نخواهد بود و چه بسا به جهت از بین بردن اعتماد عمومی مجازات او تشدید گردد.
اقدامات اخیر و محکومیتهای اخیر به نیکی نشانگر و حاکی از چنین امری است؛ حقیقتاً نمیتوان بر این اقدامات چشم پوشی نمود و آنها را نادیده گرفت؛ اعتماد عمومی در این راستا و فضای افکار عمومی نیز به خوبی بیانگر چنین نگاهی شده است.
به هرحال امید است قوه قضائیه در جهت تحقق عدالت قضایی در جهت ایفای استقلال خویش برآید و به تعبیری استقلال قضایی نماد عدالت قضایی است و میتواند تضمین گر تحقق حداکثری عدالت قضایی باشد و ایفای استقلال قضایی در حقیقت جلوهای از عدالت قضایی است.
- ۹۳/۱۲/۰۲